موسسه پرستاری

  • ۰
  • ۰

مفهوم پیری و روانشناسی سالمندان

در حال حاضر روان شناسان، به طور معمول دوران پیری را به عنوان دوره انحطاط  در نظر می گیرند. اشخاص در دوره پیری با مجموعه ای از ناتوانایی های جسمی و محرومیت های اجتماعی مواجه می شوند، که می بایست با آنها کنار بیایند. در این دوران نیرومندی و سلامت جسمانی آنان کمتر می شود و از طرف دیگر همراه با بازنشسته شدن از شغل خود تا حدود زیادی درآمدشان را از دست می دهند و به مرور زمان، رابطه آنها با همسر، فامیل و دوستان کم می شود. همراه با این آسیب ها دچار افت جایگاه اجتماعی هم می شوند که ملازم پیری است و همان طور که در تحقیقات بعمل آمده احساس منفعلی از بی مصرف بودن می کنند.

خانواده ها به این نکته باید دقت داشته باشند که پیری چیزی بیشتر از مسن شدن است. امکان دارد پیری به آهستگی یا به سرعت، تدریجی یا یکباره از راه برسد. دیده شده که برخی ازافراد قدم به قدم و به زیبایی به طرف پیری گام برمی دارند و عده ای دیگر یکباره در اثر واقعه ای تلخ، خواه واقعی یا خیالی، ناگهان پیر می شوند. پیری صرفنظر از آنکه چگونه فرا می رسد، غیر قابل اجتناب و سرنوشت همه است.

به تازگی برخی از روانشناسان تلاش کرده اند تصویر خوش بینانه ای از این دوران ترسیم کنند. آنان در عین حال که برخی از مشکلات و فقدان های دوره پریی را قبول می کنند، ولی بر این باورند که سن پیری می تواند با خشنودی هم همراه باشد و مادامی که شخص با محیط خود فعالانه روبرو می شود، می تواند تجربه های تازه ای را کسب کند.

چیزی که مسلم است اینکه تحول تا آخرین سال های زندگی ادامه دارد و در صورتی که انسان در قسمت پایانی بزرگسالی شاهد تقلیل ظرفیت های بدنی خویشتن است، با این وجود همواره توانایی و میل مهار کردن محیط اطراف خود را حفظ می کند و اگر پاره ای از اشخاص را که دست داشته، از دست داده است ولی هنوز احتیاج به دوست داشتن و نیاز به محبت در وجود او بیدار است. قسمت پایانی بزرگسالی که به برکت بهبود مداوم مراقبت های پزشکی، تغذیه و محیط جسمانی به تعداد بیشتری از اشخاص فرصت می دهد تا به دهه هفتاد و حتی بیشتر قدم بگذارند، هدیه قرن بیستم است.

سن پیری

اگر از شما بخواهند سن افراد پیر را از ظاهرشان حدس بزنید، امکان اینکه دچار اشتباه شوید، زیاد است. در واقع، اغلب می ‌گوییم که یک آدم سالمند نسبت به سنش «جوان به نظر می‌رسد» یا «پیر به نظر می‌رسد». این اظهار نظر ما بیانگر آن است که سن زمانی (تقویمی)، شاخص ناقصی برای سن کارکردی یا کفایت و عملکرد واقعی است. چون اشخاص از لحاظ زیستی با آهنگ متفاوتی پیر می‌ شوند، متخصصان بین سالخوردگان پیر که شکننده به نظر می ‌رسند و علایم ضعف نشان می ‌دهند و سالخوردگان پیرجوان که از لحاظ جسمانی نسبت به سن زیادشان جوان به نظر می ‌رسند تفاوت می ‌گذارند.

از نظر روان ‌شناسان شروع سن پیری در حدود ۶۵ – ۶۰ سالگی، یعنی سنی که اغلب مردم بازنشسته می شوند، البته تعیین سن خاص به عنوان شروع سن پیری قطعیت ندارد. از نظر سنی یک شخص ۶۵ ساله هنوز می ‌تواند انتظار زندگی بیش از ۱۲ سال را داشته باشد و اگر فردی تا ۸۰ سالگی دوام آورد ممکن است بتواند انتظار زندگی ۱۰ سال دیگر را هم داشته باشد.

فرهنگ پیری

معنای پیری را عمدتا فرهنگ تبیین می ‌کند. در فرهنگ‌ ها زندگی و مرگ جزء چرخه حیات محسوب شده و در درون تجربه انسانی قرار می ‌گیرند. پیری رسیدن به خردمندی و فرزانگی است. ولی در فرهنگ غرب پیری و مرگ مهار شدنی نیست و برای بسیاری از اشخاص وقوع آن‌ها صدمه زدن به موجودیت آدمی است و در نتیجه پیر شدن پا بر لب گور گذاردن است.

در اینجا چند اسطوره در مورد پیری نقل می ‌کنیم که چندان قابل توجه نیستند :

-    پیران، فاقد بهره وری بوده و یا دیگر مولد نیستند.
-    کهولت پیری اجتناب ناپذیر است.
-    اشخاص پیر در مقابل تغییر، مقاومت می کنند.

نمونه ‌های مختلف و فراوان در هر یک از این زمینه‌ ها خلاف این افکار قالبی را نشان می ‌دهند و سن ‌زدگی یا ادراک منفی نسبت به شخص بزرگسال، ساخته و پرداخته مجموعه ‌ای از رفتارها و عادات فرهنگی است. از نظر دانشمندان دسته‌ ای از کشمکش ‌های درونی در افراد پیر وجود دارد که ما هنگام برخورد با آن ‌ها متوجه آن نمی ‌شویم. ما بر بسیاری از مشکلات اجتماعی و جسمی آن‌ها آگاهی داریم و امکان دارد با وجود اینکه افراد سالخورده کارایی ندارند، برای آن‌ها احساس دلسوزی کنیم. ولی ما می‌ توانیم از طریق یافتن نمونه‌ هایی از افراد پیر که مفیدتر و پرانرژی ‌تر هستند و بیشتر در کارهای اجتماعی شرکت دارند تصور خود را در مورد سالخوردگان تغییر دهیم.

بنابراین ارزیابی ما از پیری، همچنان براساس رفتار بیرونی آن‌ها است و از بررسی بحران ‌های درونی آن‌ ها ناتوان هستیم. ما نمی ‌توانیم درک کنیم که وقتی فرد سالمند ساکت و آرام است، احتمالا در حال دست و پنجه نرم کردن با مهمترین پرسش‌های زندگی ‌اش است، سوال ‌هایی مثل آیا اکنون باید با مرگ روبرو شوم؟ آیا زندگی من با معنا بوده است؟ چه چیزی زندگی را معنادار می ‌کند؟

نحوه پیر شدن افراد برحسب فرهنگ متغیر است. در فرهنگ ‌های ساده و سالم، طول عمر سالخوردگان به مجموعه ‌ای از دلایل وابسته است. مقام و منزلت یک سالخورده در جامعه بالاست، فرد سالخورده با خانواده خود که برای او احترام قائلند و او را برای خود و جامعه مفید می ‌دانند زندگی می‌ کند. کناره‌ گیری اجباری از فعالیت‌ها وجود ندارد و او تا هر زمان که بتواند به کار ادامه می‌دهد.

نشانه‌های بدنی پیری

رسیدن به سنین بالای زندگی نتیجه عوامل پیچیده ‌ای است که مهمترین آن‌ها عبارتند از:


•    وضعیت ژنتیک فرد،
•    وضع تغذیه،
•    بهداشت و عوامل محیطی دیگر.
ولی در هر صورت رسیدن به پیری همراه با تغییرات جسمی به خصوص کاهش قدرت بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و کاهش قدرت بدنی و سرعت واکنش در برابر محرک‌هاست.

عموما تا سن ۶۵ سالگی نیازی به کاهش شدید کارهای روزانه نیست. گروهی از افراد سالمتر بالای ۶۵ سال نیز می ‌توانند چند سال دیگر به ادامه کارهای قبلی خود بپردازند. از نظر فعالیت‌های روزمره خوردن، پوشیدن، حمام کردن، آشپزی، خرید و انجام کارهای خانه نیز بیشتر سالخوردگان تا سن ۸۰ سالگی و گاهی پس از آن نیز شخصا از عهده کارهای خود برمی ‌آیند.

بعضی از افراد مسن نیز دچار یک بیماری مزمن یا بیشتر هستند. شایعترین این بیماری‌ها عبارتند از:

•    درد مفاصل،
•     لرزش عضلانی،
•    ضعف شنوایی و بیماری‌های قلبی.

در هر صورت افراد مسن بیشتر به پزشک مراجعه می ‌کنند، در بیمارستان بستری می ‌شوند و وقت و پول بیشتری برای مراقبت‌های بهداشتی صرف می‌ کنند. مراجعه به دندانپزشک برای مراقبت از لثه و دندان نیز به دلیل اهمیت در امر تغذیه حایز اهمیت است. ضمنا افرادی که در مراکز نگهداری از سالمندان زندگی می ‌کنند، که البته درصد بسیار کمی از سالخوردگان را تشکیل می‌ دهند، احتیاج به مراقبت ‌های پزشکی و روانی بیشتری دارند. در هر صورت میزان سلامتی فرد در دوره پیری وابسته به سبک زندگی، تغذیه، خواب، ورزش، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و رفتار جنسی است.

همچنین پیری همانند بلوغ با تغییراتی در اندام‌ها شکل ظاهری آن‌ها و نیز تغییراتی مربوط به تغذیه بافت‌ها مشخص می‌ گردد. آشکارترین تغییرات در این سطح بی ‌شک تغییراتی است که در زمینه اعضای بیرونی همچون پوست و مو به وقوع می ‌پیوندد.

یکی دیگر از تغییرات جسمی دوره پیری حساسیت در مقابل سرما و گرما است و بدن فرد نمی ‌تواند در مقابل آن‌ها به سرعت خود را سازگار کند. مقدار خواب نیز در این دوره کاهش می ‌یابد. از سوی دیگر چین ‌وچروک ‌های بدن به دلیل کم شدن چربی و لاغر شدن عضلات زیر پوست بیشتر می‌شود. سایر تغییرات آشکار، نظیر کم شدن و نازک شدن و سفید شدن موی سر و رویش مو در چانه زنان و گوش مردان را همه مشاهده کرده‌ اند. همچنین پهنا و وزن بدن کمتر، قد کوتاهتر و استخوان ‌ها لاغرتر و بدن خمیده ‌تر می ‌شود.

به علاوه با افزایش سن، ظرفیت ذخیره اندام‌ها کاهش می‌ یابد و فرد نمی ‌تواند در برابر مشکلات به قدر کافی مقاومت کند و به ناچار باید فعالیت‌های خود را کمتر کند و به این ترتیب وابستگی‌ های او به دیگران بیشتر می ‌شود. البته از میان اندام‌ های بدن سلامت مغز دیرتر از همه کاهش می‌ یابد. به طوری که مغز یک فرد سالخورده سالم خیلی شبیه به مغز یک فرد جوان سالم است و کارکردهای گذشته خود را حفظ می‌کند.

پیری، مرحله پیشرفته زندگی است و مردان و زنان سالخورده ‌ای که خوب زندگی کرده، فرزندان شایسته تربیت کرده و در تولید و خدمات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آثار مثبتی از خود به جای گذاشته‌ اند، شایسته بیشترین احترام و حمایت هستند و هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصه‌های زندگی به کنار گذاشت.
 

مدفوع سبز نوزاد نشانه چیست

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

کودکان را با همدیگر مقایسه نکنیم

در جامعه ما دیده شده برخی اوقات عادت هایی که ما در زندگی مان داریم، آنقدر با همه ابعاد وجودمان گره خورده اند که حس می کنیم بدون آنها هیچ وقت نمی توانیم به زندگی ادامه بدهیم و می گوییم ترک عادت موجب مرض است ولی بیایید باور کنید ترک بعضی از این عادت ها نه تنها موجب مرض نیست، بلکه می تواند باعث پیشرفت شما و فرزندانتان در زندگی شود. یکی از این عادت های بد که در زندگی خیلی از افراد جاری و عادی است، مقایسه کردن است.

مدام امکانات، داشته ها و نداشته ها و جز به جز زندگی خود را با دیگران مقایسه می کنند. همه دغدغه آنها این است که مدل تلفن همراه، ماشین و سرویس مبلمانشان در مقایسه با دیگری بهتر باشد.

ما در اینجا نمی خواهیم سراغ ریشه یابی و چرایی این رفتار برویم، شاید هم وجود بعضی از کمبودهای عاطفی و روانی موجب شود جوان ها رضایت مندی خودشان را در داشتن این وسایل بدانند و حس کنند باید از این بابت غنی شوند اما اتفاقی که می افتد این است که این خانم و آقا که عادت کرده اند زندگی خود را این طور سپری کنند و شبیه دیگری باشند، نقاب به چهره بزنند تا برخی کمبودها و به باور حد ضعف هایشان را بپوشانند و در مقایسه با کسی کم نیاورند، صاحب بچه می شوند. آنها حالا در نقش والد، الگوی بچه ها خواهند شد. این افراد نه تنها این عادت و شیوه اشتباه زندگی شان را به نسل بعد منتقل می کنند، بلکه با مقایسه کردن فرزندشان با بچه دیگران، به او آسیب های جدی خواهند زد.

 هنردرمانی در کودکی و نوجوانی

کودک در سن دبستان هنوز کاملا از خودمداری رهایی نیافته است. این در حالی است که در همین محدوده سنی، میل زیادی به ابراز وجود در او بیدار و زنده است. دوست دارد همه او را ببینند و در نظر بگیرند و برای حضورش احترام قائل شوند. در این میان، تئاتر کودک، یکی از وسایل سالم و مطمئنی است که می توان به مدد آن و بدون هیچ نگرانی خاصی با این دو ویژگی روانی کودک برخورد و آنها را در او تعدیل کرد.
حضور در گروه تئاتر به کودک کمک می کند با دیگر همبازی هایش به تعامل و ایجاد روابط متقابل بپردازد و ضمن عرضه و اثبات خود، کم کم از خودمداری دور شود. با کمی تامل در هنر نمایش معلوم می شود که این هنر، هرچند یک کار گروهی است و همین ویژگی بارز آن، محققان زیادی را شیفته خود کرده است. هویت هر کودک در گروه تئاتر مدرسه به همان اندازه اهمیت دارد که هویت گروه در اجتماع بزرگ مدرسه یا شهر.

از خودمان شروع کنیم

اگر کودک شما مدام در حال مقایسه کردن داشته ها و نداشته های خود با دیگران است و جمله هایی مثل لباس من از علی بهتره، جنس مداد من از مال همه کلاس خوب تر بود، باید عین گل سر مریم برایم بخری و... می گوید، آن را زنگ خطر و هشدار برای خودتان در نظر بگیرید که او از شما الگوبرداری کرده است.

 کودکان را با همدیگر مقایسه نکنیم

 کودکان شاهد و ناظر رفتار شما  هستند و می بینند به جای تلاش برای بهتر شدن و خوشحالی بابت اینکه در حال حاضر نسبت به 5 سال قبل خودتان در نقطه بهتری ایستاده اید مقایسه با خود باعث پیشرفت و تکامل می شود، مدام کمبودهای خود را می پوشانید و حتی گاهی به حسادت و رفتارهای دور از اخلاق با دیگران دست می زنید تا آنها را پایین تر بکشانید. لازم نیست در چنین مواقعی پاسخی به فرزندانتان بدهید. کافی است در تربیت خود و ترک عادت بدتان بکوشید تا آینده کودکان دور از تنش و مقایسه های نادرست رقم بخورد و همیشه از آنچه دارند، خوشحال باشند و تلاش کنند هر سال در مقایسه با سال قبل بهتر شوند.

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

علت بد رفتاری کودکان و نحوه برخورد با آنها

امروزه بارها این سوالات برای والدین و پرستار کودک به وجود آمده است که از رفتارهای کودک عاجز شدم و نمی دانم چکار باید کنم؟ اصلا چرا چنین رفتارهایی را انجام می دهد؟ آیا همه کودکان اینطور هستند یا فقط فرزند من رفتارهای ناخوشایندی دارد؟ در صورتی که این سوالات برای شما هم باشد باید بدانید که مراحل رشدی کودک در رفتار او تعیین کننده می باشد.

کودکان در مراحل رشد، فرایندهای شناختی، عاطفی و رفتاری سنین خود را دارند که با بزرگتر شدنشان مسائل و دیدگاهها را بهتر درک می کنند و توانایی آنها گسترش می ‌یابد. برای مثال در سنین 5/1 تا 2 سالگی کلمه «نه» را زیاد می شنوید که نشاندهنده شکوفایی اراده آنهاست. که به دنبال خواسته های خود هستند. عدم شناخت والدین از فرایند رشد سنین مختلف موجب برداشتهای غلط از رفتار کودک می شود.

مسائل و مشکلات کودکان دامنه وسیعی را در بر می‌ گیرد. بسته به موقعیت و بافت خانوادگی و نوع تعاملاتی که با او دارید متفاوت است. در بسیاری موارد مشکلات و بدرفتاری کودکان از مسائل شایع آنهاست. البته بعضی اوقات بدلیل اختلالات رفتاری است که باید بررسی دقیقی در مورد آنها انجام شود.

ترس در کودک:

ترس، هراس و اضطراب کودک که به شکل بدرفتاری ظاهر می شود. به صحبتهای آنها گوش دهید و از نگرانی آنها بکاهید و روشهای برطرف کردن ترس و هراس را به آنها بیاموزید و یا از متخصص کمک بگیرید.

خشم و پرخاشگری:

باید به کودک اجازه داد تا احساساتش را بیان کند. در عین حال با او تمرین کنید تا نحوه صحیح بروز احساسات خود را یاد بگیرند یعنی مهارت کنترل خشم را در خود و کودک تقویت کنید.

بی توجهی به کودک:

بخاطر توجه نکردن به کارهای مثبت و بازگو کردن رفتارهای منفی آنها برای دیگران، کودک به مرور می آموزد با رفتارهای منفی بهتر می تواند جلب توجه کند. بهتر است توجه مثبت به فرزند خود داشته باشید تا او با کارهای منفی نخواهد آنرا به دست آورد. توجه و تحسین کارهای مثبت کودک، او را از انجام کارهای منفی دور می کند. تغییرات کوچک او را مورد تحسین قرار دهید. تا متوجه شود که شما به کارهای مثبت او علاقه دارید.

بی تجربگی والدین:

پدران و مادران آگاه تلاش می کنند احتیاجات رشدی هر مرحله را تشخیص دهند و درباره آنها به کودک آموزشهای لازم را بدهند. بعنوان مثال با ورود کودک به مدرسه ممکن است در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکلاتی داشته باشد. با صبر و حوصله و برطرف کردن موانع، او را در این مسئله یاری کنید.

انتظارات نامتناسب:

بدلیل عدم بلوغ جسمانی شما شاهد دستپاچگی و ناشیگری کودک هستید، سطح انتظارتان را با توجه به شرایط جسمانی کودک تعدیل کنید و موقعیت او را در نظر بگیرد تا با انتظارات بیجا باعث بد رفتاری او نشوید. بازیها و فعالیتهایی که در جهت بهبود آنهاست، انجام دهید. بعنوان مثال بازی دارت ،دقت و توجه کودک و هماهنگی حرکتی چشم و دست را بیشتر می کند.


کودک به دلیل ناآشنایی، احساس و رفتار خود را به شکل نادرستی بیان می کند. زمینه بیان احساسات او را فراهم کنید. از طریق آموزش حل مسئله و دادن مسئولیت مناسب سنش، شایستگی او را تقویت و افزایش دهید.

تعیین حدود رفتاری

کودکان حدودی لازم دارند. آنها به مقررات و قوانینی که لازمه سلامتی آنها باشد نیاز دارند تا در محدوده این ضوابط حق انتخاب و احساس مسؤلیت داشته، موفقیت را تجربه نمایند. این حدود بایستی روشن، پا برجا و بدون دگرگونی باشد. دگرگونگی این حدود باعث می شود که کودکان مطمئن نباشند که چه کاری را میتوانند و چه کاری را نمی توانند انجام دهند.


مقرراتی را که تعیین می کنید ساده و برای همه باشد و دلیل وجودی این مقررات را هم بیان کنید. بدانید که چرا یک محدودیت خاصی را قائل می شوید و منطقی بودن آنها را رعایت نمائید. دائما به فرزندان خود این مقررات و حد و حدود را یادآوری کنید.

نتیجه عدم رعایت این مقررات باید:

-    کوتاه و سریع باشد درغیر این صورت اثر خود را از دست می دهد.
-    اسرع وقت باشد.
-    جدی اما با انصاف باشید.
-    با مسئله اصلی ربط داشته باشد.
-    همیشه با رعایت احترام و سلامتی کودک همراه باشد.

پرستار کودک و والدین از راه های زیر می توانند به کودکان کمک نمایند:

-    احساسات آنان را درک کنند.
-    وقت و توجه خود را برای آنان صرف کنند.
-    صحبت های کودک را گوش داده و راه گفتگو را همیشه باز نگهدارند.
-    از رفتار پسندیده آنان تعریف و تمجید کنند.
-    همیشه روی مقررات و حدود خود پابرجا باشند.
-    کودک را تشویق کنند تا مسائل را بتوانند خودشان حل کنند.
در پایان یادتان باشد کودکان همه با هم تفاوت دارند بنابراین  باید باهرکدام شیوه خاصی را بکار برند. همیشه امکان دارد یک روش خاص نتیجه بخش نباشد خلاقیت به خرج دهید. روش پدری و مادری کردن با بالا رفتن سن فرزند، توانائیها و نیازهای او باید تفاوت داشته باشد.

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

آیا معلولیت نوعی بیماری محسوب می شود؟

با توجه به تحقیقات انجام شده معلولیت نوعی بیماری محسوب می شود که امکان دارد مادرزادی باشد و یا در طی زندگی برای شخص ایجاد شود.  معلولیت می تواند جسمی و یا ذهنی باشد و فرد را در فعالیت های جسمی و ذهنی روزانه خود دچار اختلال نماید.

 انواع مختلفی از معلولیت ها وجود دارد که محدوده درگیری و شکل آن در افراد مختلف متفاوت است. معلولیت های مختلف می توانند منجر به نابینایی، ناشنوایی و یا صدمات مختلفی گردند.

 نکته مهمی که خانواده و پرستار بیمار باید به آن توجه کند اینکه با وجود محدودیت های مختلفی که معلولیت در فعالیت های روزانه افراد مبتلا به آن ایجاد می کند، ولی آنچه در این زمینه مهم است اراده و خواست این افراد برای غلبه بر مشکلات و انجام کارهای روزانه خود به صورت مستقل می باشد. افراد معمول می توانند با شناخت توانایی های باقیمانده خود، مشکلات و ناتوانی های خود را برطرف کنند.

 تفاوت فرد ناتوان و معلول

بسیاری از مواقع این دو اصطلاح با هم اشتباه گرفته می شوند و یا به جای یکدیگر به کار می روند. شخص ناتوان کسی است که در اثر مصدومیت و جراحت، به نوعی دچار محدودیت عملکردی در کارهای روزانه خود شده است.

 چند نکته برای کسانی که معلول هستند

-    والدین و پرستار کودک معلول باید به این نکته دقت داشته باشد که فرزند آنها توانایی کمتری نسبت به دیگر کودکان دارد و نباید بیشتر از حد توان او انتظار داشت و او را با همسالان خودش مقایسه کنند. از طرفی هم نباید کودک را آنقدر ناتوان و ضعیف دانست که او را در هیچ گونه فعالیتی شرکت نداد، بلکه با شناخت توانایی های ابتدایی او، زمینه را برای پرورش و رشد استعدادهای نهفته در او فراهم کنیم. طوری که امروزه دیده می شود افراد معلول اختراع های زیادی را انجام داده اند.

-    مراجعه به درمانگر مخصوص. در صورتی که شخص دچار معلولیت در قسمتی از بدنش است باید به درمانگر مراجعه کند تا اقدامات لازم برای درمان آن صورت بگیرد و اگر هم قابل درمان نیست، اقدامات توانبخشی برای بالا بردن و ارتقای آن عضو برای شخص صورت بگیرد.

در این رابطه بسیاری از اشخاص که تحت توانبخشی قرار می گیرند، توجیه مناسبی نسبت به آن نشده اند. گاهی آنها فکر می کنند که باید پس از چند جلسه اقدام توانبخشی، عضو آسیب دیده کاملا بهبود یابد، اما باید بدانند که اقدامات توانبخشی به منظور درمان ضایعه نیست، بلکه بازگرداندن قسمتی از توانایی از دست رفته و یا کل آن به فرد می باشد که ممکن است به درمان نینجامد.

-    شرکت در جلسات مشاوره گروهی برای این دسته از اشخاص لازم می باشد. اشخاص معلول با شرکت در این جلسات از توانایی های نهفته و بالقوه خود آگاهی می یابند و درباره چگونگی رفع مشکلات مشابه خود از دیگران اطلاعات کسب می کنند. در نتیجه شرکت در این گونه جلسات بالا بردن اعتماد به نفس و هم چنین استقلال در انجام کارهای روزمره می باشد.

-    توانایی استفاده چند بعد از عضوی که اشخاص سالم تنها به استفاده یک بعدی از آن اکتفا کرده اند. اشخاص معلول زیادی وجود دارند که با وجود معلولیت در دست، از پاهای خود برای انجام کارهای ظریفی که دست انجام می دهد استفاده می کنند. همان طور که می دانید اشخاص سالم نمی توانند از پاها برای انجام این کارهای ظریف مانند نقاشی کردن و انجام کارهای هنری استفاده کنند ولی افراد معلول بسیاری با شناخت توانایی های خود در این زمینه اقدام می کنند.

پرستاری از بیمار در منزل

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

حفظ استقلال سالمندان الزامی است

عدم استقلال مهمترین دغدغه‌ فکری و روانی بسیاری از سالمندان است که به واسطه بیماری و یا زندگی در خانه یکی از فرزندان، مجبور به پذیرش آن هستند. سالمندان از این که روزی همه کاره بودند و امروز هیچ اختیاری در قبال خود و زندگی شان ندارند، احساس ناخوشایندی دارند که این حقیقت برای آنان به مثابه فقدان شخصیت، احترام و استقلال معنا می شود.
نبود استقلال و سلب قدرت و اختیارات از سالمند ، چون ضربه کاری است که روح و روان او را به یکباره در هم می پیچید و موجب تقابل و جبهه گیری و یا بروز اختلاف و عدم سازگاری با اطرافیان بخصوص فرزندان می شود. برای مواجهه با این مساله تا آنجایی که ممکن است، سالمندان را وابسته به دیگران نکنید، چه بسا این بزرگترین خدمت به سالمندان است که بواسطه آن می توانند کرامت و حرمت انسانی خویش را در پرتو استقلال محقق و پویا نگاه دارند.
بهتر است اجازه دهید سالمندتان، خود، به کارهایش رسیدگی کند و در صورت عدم توانایی افراطی و یا نیازمندی مدام به شما، تقاضای کمک او را بپذیرید و یا تقبل مسئولیت کنید و در صورت پذیرش نیز، با کلامی شیرین و رفتاری محبت آمیز، مدام به او این مهم را تفهیم کنید که احساس شادی و لذت دارید وقتی کنار او هستید و همگام با وی به انجام برخی از امور می پردازید.
از سوی دیگر، همانطور که کم کاری از مراقبت  پسندیده نیست، زیاده روی در این امر هم، هرگز توصیه نمی شود، بهتر است در مراقبت از سالمندان میانه رو عمل کنید،  نه بی خیال آنان شوید و نه از سردلسوزی و محبت زیاد، رسیدگی های بدون ضرورت داشته باشید، چه بسا رفتارهای محبت امیز افراطی اگر چه در ظاهر مفید است، اما در باطن خیانتی بزرگ در حق سالمند بشمار می آید که حس پیری، از کار افتادگی پیش از موعد مقرر را به انان تلقین می کند.

احوالات مختلف سالمندان را دریابید

تحولات جسمی و روانی در سالمندان که نتیجه افزایش سن سالمندان است کاملا متفاوت با احوالات دوران جوانی و میانسالی شان است، به طور مثال امکان دارد سالمندی در جوانی فرد بی باک و جسوری بوده اما در حال حاضر در کنج عافیت و محافظه کاری نشسته باشد در این شرایط ،حتی برای  تقویت روحیه آنان هم شده، هرگز به صلاح نیست وضعیت روحی حال حاضر سالمند را با روزگار دیروزشان مقایسه کنید یا با طنز و کنایه آن را به رخ شان بکشید.
اگر چه امکان دارد سالمندان از سر حسرت، گذشته شان را روایت کنند، اما یادتان باشد تا آنجایی که تضعیف روحیه شان نشود، آنها را همراهی کنید و دل به حرف هایشان دهید و همزمان با تایید سخنانشان متذکر این مطلب شوید که پیری بخشی از دوران زندگی است و هیچ کس هرگز جوان نمی ماند و از افراد ناتوان تر از آنها یاد کنید و آنان را به شکر گذاری حال مساعدشان دعوت نمایید.

 حس مفید بودن را در سالمندان تقویت کنید

معمولا سالمندان با وجود ضعف و ناتوانی جسمانی و یا آسیب پذیری در برابر بیماریها همواره در تلاشند که به خود و دیگران این مهم را ثابت کنند که هنوز مانند گذشته سالم هستند و می توانند فرد موثری باشند.
 حال اگر اطرافیان بتوانند از نظر ذهنی حس موثر و مفید بودن را به سالمندشان القا نمایند، نه تنها باعث می شوند آنان جایگاه  خود را مخاطره آمیز نبینند بلکه با افزایش اعتماد به نفس شان، موجب کاهش احساس ترس و اضطرابشان نیز شوند.
بی تردید بیشتر سالمندان توانمندی های خاصی دارند که اگر فرصت و موقعیت اجرا پیدا کنند و یا تایید این امر را در پیشبرد اهداف در رفتار و کلام اطرافیانشان دریابند بطورحتم می توانند سازمان مندیهای مفید به فایده ای در ارکان مختلف زندگی خود و دیگران داشته باشند و هرگز احساس غیرموثر بودن نکنند.

حفظ سلامت سالمندان

ضعف و اختلال در حافظه، از دست دادن شغل و بازنشستگی، مرگ همسر، ترک فرزندان و ابتلا به بیماری‌های مزمن از جمله مهمترین مسائل تجربه شده در این دوران است که باعث اختلال در سلامت روان و ناامیدی از زندگی می گردد، احساس پوچی، افسردگی، انزوای اجتماعی، مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل جدی مخل در سلامت روان سالمندان است.
یکی از شاخص های سلامت روان  و شیوه‌ مقابله ‌ای برای کم کردن اثرات سالمندی، معنویت می باشد، تقویت روحیه و اعتقادات مذهبی و شرکت در مراسم مذهبی و انجام فرایض دینی مانند نماز، نقش مهمی در پیشگیری از انزوا و افسردگی، امیدواری، رضایت از زندگی و آرامش روانی سالمندان دارد، از سوی دیگر، تغذیه و الگوی غذایی  مناسب یکی از مهمترین مولفه ضروری برای داشتن زندگی سالم و بانشاط در دوران سالمندی است.
وجود مواد غذایی زیر در رژیم غذایی سالمند می تواند کمک به حفظ سلامتی سالمند بکند که عبارتند از:
-    لبنیات مانند شیر، ماست، دوغ، کشک و پنیر
-    نان و غلات
-    پروتئین ها مانند انواع گوشت، تخم مرغ، حبوبات، مغزها
-    میوه و سبزی
در نتیجه می توان برای سلامت بیشتر سالمندمان ازیک پرستار ومراقب مسئول و مطمئن استفاده کرد .اگر در این خصوص نیاز به مشاوره و یا سوالی داشته باشید می توانید با موسسه ضربان تماس حاصل نمایید کارشناسان ما آمادگی به سوالات شما عزیزان می باشند.

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

اهمیت ارتباط همیشگی با سالمندان

از بزرگترین مشکلات و دردهای سالمندان تنهایی و نادیده گرفته شدن از طرف اطرافیان است. باید امکاناتی برای جلوگیری از این موضوع فراهم شود تا از سالمند در کنار فرزندان و نزدیکانش نگهداری و مراقبت شود و این امر می تواند در منزل خود سالمند و توسط یکی از افراد یا توسط پرستار سالمند که امین و متعهد به این کار است صورت بگیرد. حمایتی که این روش نگهداری در سالمند ایجاد می کند موجب حفظ سلامت روان در سالمند می گردد. برای اینکه بیماری آلزایمر دیرتر در سالمند دیده شود چندین راهکار وجود دارد که باید به آنها توجه شود از جمله:


-    شرکت کردن سالمندان در گروه های فعال اجتماعی
-    قدم زدن با دوستان
-    رفتن چند روزه به مسافرت
-    انجام بعضی از فعالیت های اجتماعی داوطلبانه
با سالمندان همانند کودک بخورد نکنید .
بعضی از سالمندان به خاطر برخی مشکلات جسمی یا وجود اختلالات روانی و عاطفی ، نوعی رفتار خود مداری و خود خواهی، لجبازی، بی نظمی هایی در رفتار، مقاومت های رفتاری که اصرار به حفظ آن دارند به وجود می آید، که همگی به نوعی بازگشت سالمند به دوران کودکی نامیده می شود .
حالاتی که به علت تغییرات طبیعی دوران سالمندی در آنان به وجود آمده است. به همین خاطر ، گاهی رفتارهای فرزندان در مراقبت از  پدران و مادران سالخورده اشان با سن آنها تضاد دارد . رفتارهایی به گونه ای که گویی از کودک خود پرستاری می کنند، این در حالی است که باید بپذیریم ما هرگز نمی توانیم مولد والدین خود باشیم.
متاسفانه دیده شده که بعضی از فرزندان در قبال والدین سالخورده کودک نما، دست به کارهایی می زنند و یا به طرزی سخن می گویند که نه تنها شان آن سالمند ناتوان زیر سوال می رود بلکه روح حاس او به شدت جریحه دار می گردد، البته اگر چه شاید سازگاری با چنین شرایطی سخت و گاه هم طاقت فرسا باشد، ولی نیاز است بدانیم هیچ وقت شایسته نیست با او مثل کودک رفتار کنیم و باید و نبایدهای رفتاری و کلامی شان را متذکر شویم، چه بسا توجه و مراقبت از شأن و رتبه سالمندان، اولین وظیفه مهم فرزندان و اطرافیان در قبال آنهاست.
برای اینکه رفتار صحیحی با این گونه برخوردهای کودکانه در سالمندان داشته باشید ، اول باید بپذیرید که این رفتار ها و طرز سخن گفتن طبیعی است و اقتضای سن سالمندان می باشد و در مرحله  برای مواجهه سهل با برخی از رفتارهای کودکانه سالمندان، بهتر است صبور بر این احوالات باشید و بپذیرید هیچ از یک این رفتارها به قصد یا نیت خاصی انجام نمی گیرد.

احترام به سالمند نکته ای که هرگز نباید فراموش شود

حفظ حرمت و جایگاه سالمندان در خانواده، باعث تقویت حس ارزشمندی در آنها می شود و قدرشناسی شما را از زحمات بی دریغ آنان در طول یک عمر زندگی پربرکت شان می رساند.  بسیاری از سالمندان زودرنجی های سریع و حساسیت های بیش از حد دارند که همین عامل گاهی اوقات موجب متوقع شدن آنها از اطرافیانشان می شود. در این سن و سال، نیاز است بیش از پیش به آنها توجه و محبت کنید تا احساس زیادی بودن یا سربار بودن نکنند، مثلاً علیرغم خستگی و یا مشغله زیاد، می توانید زمانی را برای بودن به آنها  اختصاص دهید و یا در تصمیمات مهم زندگی با آنها مشورت کنید و در صورت لزوم از تجارب مفیدشان بهره ببرید.
 همچنین بهتر است مواظب کلام‌تان باشید برای گفته هایشان، هر چند غیرمفید، ارزش قائل شوید و با جملاتی از قبیل «مثل بچه‌ها فکر و عمل می‌کنی»، «شما قدیمی هستی»، «زمانه تغییر کرده است» و …. حرمت شان را نشکنید.
  یادتان باشد، هیچگاه نسبت به سالمندان حس ترحم نداشته باشید، این برخورد شایسته حال آنان نیست، چه بسا درک این حس از جانب آنها، نه تنها از هزاران رفتار و کلام ناشایست عذاب ‌آورتر است بلکه به شدت باعث فرو ریختن عزت نفس و تکدر خاطرشان می شود.
«ادامه دارد...»

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

کودک مسئولیت پذیر

با این که پدر و مادرش بارها از او خواسته اند بعد از بازی، وسایلش  را جمع کند، ولی همیشه اسباب بازی هایش وسط اتاق است و به تذکر والدین برای جمع کردن آن ها، بی توجه است. علاوه بر این پس از بیدار شدن از خواب، پتویش را هم جمع نمی کند، معمولا وسایلش را هم گم می کند چون به خوبی مراقب آن ها نیست. این ها نشانه های کودکی است که با مهارت مسئولیت پذیری ناآشناست. ما در این مقاله مطابق با نظریه دکتر هادی صدری، مشاور خانواده در ادامه نکاتی را مطرح می کند که به والدین و پرستار کودک کمک می کند به بهترین شیوه این مهارت مهم را در کودک نهادینه کنند.

 زمان مناسب واگذاری مسئولیت به کودک

مسئله زمان مناسب برای آموزش این مهارت به کودک به روحیه و توانایی او بستگی دارد.  باید در مرحله اول کودک را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم به او مسئولیت دهیم بخاطر اینکه اگر به کودکی که آمادگی پذیرش مسئولیت ندارد مسئولیت دهیم، دچار مشکل می شود و اعتماد به نفسش کاهش پیدا می کند بطوریکه احساس شکست می کند که نمی تواند آن کار را مانند دیگران انجام دهد. در بعضی خانواده ها به کودک مسئولیت هایی می دهند که واقعا مناسب سن و سالش نیست. بطوریکه والدین و پرستار کودکان فکر می کنند با سپردن مسئولیت های دشوار، کودک زودتر به رشد جسمی و عقلی می رسد.  معمولاً کودکی که در خانواده های پرجمعیت رشد می کند و خواهر یا برادر بزرگ تر از خود دارد، بیشتر دچار این مشکل می شود و دیگر اعضای خانواده دائم به او دستور می دهند. امکان دارد  کودک در درازمدت از این دستورها خسته و حرف شنوی اش کمتر شود. در این مواقع والدین نباید اجازه دهند بچه های بزرگ تر به کوچک تر دستور دهند یا او را تحت فشار بگذارند. بچه هایی که دائم در حال اجرای دستورات افراد دیگر خانواده هستند، در درازمدت ممکن است لجباز شوند و اعتماد به نفس شان پایین بیاید.

 آزادی در پذیرش مسئولیت

درباره این که کودک در پذیرش مسئولیت، بهتر است آزاد باشد یا محدود، باید گفت به کودک نباید مسئولیت را تحمیل کنیم و برعکس باید سعی کنیم حس مسئولیت پذیری را در کودکان مان به وجود بیاوریم. به این معنا که بهتر است کودک در پذیرش مسئولیت خود آزاد باشد، ولی باز هم باید به توانمندی کودک توجه کرد. برخی والدین حتی نسبت به لباس پوشیدن فرزنان شان نیز حساسیت به خرج می دهند و فکر می کنند اگر لباس های بزرگ تر از سن واقعی کودک به او بپوشانند، کودک زودتر احساس بزرگی خواهد کرد! این کار کاملا اشتباه است. باید اجازه دهیم کودک مطابق با سنش رشد کند و دوران کودکی اش را به خوبی بگذراند. در صورتی که این اتفاق نیفتد و سعی کنیم او را بزرگ تر از سنش جلوه دهیم به مرور زمان از نقشی که به اجبار به او واگذار شده است، خسته می شود و از دوران کودکی اش هم آن طور که باید لذت نمی برد.

 تفاوت مسئولیت پذیری دختر و پسر

در خصوص تفاوت های مسئولیت دادن به کودکان در دخترها و پسرها، بهتر است بدانید معمولا چون دخترها حرف شنوی بیشتری دارند، از نظر کلامی قوی ترند و زودتر و راحت تر با مسئولیت هایی که به آن ها واگذار می شود، کنار می آیند اما پسرها چون شیطنت بیشتری دارند، امکان دارد خیلی حرف شنوی نداشته باشند، ولی باید با توجه به سن کودک به او مسئولیت بدهیم و می توانیم از مسئولیت های کوچک تر شروع کنیم، مانند جمع کردن مدادرنگی ها یا بردن نمکدان یا قاشق و چنگال برای پهن کردن سفره.

همدلی راهی به مسئولیت پذیری کودک

پرستار کودک باید برای ایجاد یک حس خوب و مشارکت بیشتر در خانه، به کودک کمک کند تا مسئولیت پذیری در او تقویت شود، بعنوان مثال به او بگویند من اسباب بازی هایت را جمع می کنم، تو مدادرنگی هایت را جمع کن. در واقع این حس مشارکت، همدلی و دوستی بیشتری ایجاد می کند و کودک هم با رغبت بیشتری مسئولیتش را انجام خواهد داد.

نه این طرف بام نه آن طرف بام

همچنین باید به کودک بیاموزیم مسئولیت کاری را که انجام می دهد، به عهده بگیرد چون این کار باعث افزایش توانمندی و قدرت او می شود، بعنوان مثال اگر به او پول می دهیم که به خرید برود، باید اجازه انتخاب را هم به او بدهیم، ولی گاهی متاسفانه والدین یا از این طرف بام می افتند یا از آن طرف بام. همچنین یا آن قدر به کودک مسئولیت می دهند که او را خسته می کنند یا اصلا این کار را نمی کنند که کودک دیگر نمی تواند توانمندی هایش را بشناسد.

مزایای پرستار سالمند

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

کودک را آماده شنیدن «نه» کنید

آنچه والدین و پرستار باید درباره مهارت «نه» گفتن به کودک بدانند را ما در این مقاله به مخاطبان عزیز ارائه می دهیم.

به احتمال زیاد شما هم تا حالا با چنین کودکانی مواجه شده اید. کودک با والدینش در خیابان مشغول قدم زدن است. به اولین مغازه اسباب بازی که می رسد، دست پدر یا مادرش را می کشد و آن ها را به جلوی ویترین مغازه می آورد. به یکی از اسباب بازی ها اشاره می کند و فریاد می زند: «من اینو می خوام». همان جا روی زمین می نشیند و آن قدر گریه می کند که پدر و مادرش مجبور می شوند، آن اسباب بازی را برایش بخرند.
در خانه یکی از فامیل ها نشسته اند. فرزندشان مدام از کنار وسایل تزیینی و شکستنی می دود و بارها مادرش را به دنبال خودش می کشاند. امکان دارد هر لحظه یکی از وسایل تزیینی یا گران قیمت خانه فامیل شان را بشکند. پدر و مادرش هم از دستش خسته شده اند و نمی توانند در پاسخ به درخواست کودکشان که می گوید: «من می خواهم این‌ جا بازی کنم» ، بگویند: نه این‌ جا بازی نکن.

والدین باید بدانند که کودکان معمولا با شنیدن واژه نه واکنش منفی نشان می دهند و مخالفت با کودک روش های دیگری هم دارد. هرچند بعضی از کودکان به راحتی این کلمه را نشنیده می گیرند ولی برخی از آنها هم از شنیدن این کلمه خشمگین می شوند. البته والدین باید توجه داشته باشند که گفتن بیش از حد نه به کودکان، موجب می شود این کلمه اثر بخشی خود را از دست بدهد، در نتیجه والدین باید راه های بهتری برای قرار دادن محدودیت های منطقی برای فرزندان شان پیدا کنند.

پیشنهاد جایگزین بدهید

برخی از کودکان نمی توانند کاری را که در حال انجام آن هستند، متوقف کنند زیرا نمی دانند پس از آن باید به چه کاری مشغول شوند. این والدین هستند که باید در چنین شرایطی به یاری آن ها بیایند و پیشنهادهایی در این زمینه به آن ها بدهند و گاهی نیز به آن ها کمک کنند تا آن کار را انجام دهند.

دلیل مخالفت تان را بگویید

والدین بهتر است که علت نه گفتن شان را به فرزندان خود توضیح دهند. هرچند بعضی والدین معتقدند که کودک شان به طور کامل متوجه منظور آن ها نمی شود و دلایل آن ها را درک نمی کند، اما نباید فراموش کنند که این امر در تربیت کودک لازم است. البته باید قبول کرد که معمولا درک چنین دلیل هایی از سوی کودکان مدتی طول خواهد کشید اما با گذشت زمان همین صحبت ها، اثر بخش خواهد بود.

جدی و با محبت نه بگویید

پدر و مادران باید توجه داشته باشند که باید از همین کودکی، حد و مرزها را برای فرزندان شان تعیین کنند. پدر و مادرها باید از همان دوران نوپایی به طور مستقیم به فرزندان شان نه بگویند و گاهی با بیان جملاتی به آن ها دستور هم بدهند. اگر مادران در مواقع مناسب به طور جدی، محکم و با محبت به فرزندانشان نه بگویند و با آن ها مخالفت کنند، هیچ گونه آسیبی به شخصیت آن ها وارد نمی شود و آن ها به مرور زمان با این محدودیت ها آشنا خواهند شد و به آن ها عادت خواهند کرد.

تعادل داشته باشید

بچه هایی که هرگز نه نشنیده باشند، لوس می شوند و بیشترشان در بزرگسالی دچار مشکل می شوند چون فکر می کنند همه دنیا باید مطابق میل آن ها باشد و وقتی خلاف آن را می بینند، دلخور و گاهی افسرده و گوشه گیر می شوند بنابراین والدین باید به کودکان بیاموزند که همه جا قوانینی دارد که لازم است به آن ها احترام بگذارند. هرچند همیشه هم نباید با خواسته های فرزندان مخالفت شود چون در این صورت امکان دارد دچار سرخوردگی و ناامیدی شوند.

با حالت چهره منظور خود را برسانید

کودکان معمولا مفهوم کلمه نه را از حالت چهره والدین شان می فهمند پس والدین می توانند به جای استفاده از کلمه نه، تنها حالت چهره شان را تغییر دهند و به طور مثال، اخم کنند. والدین فراموش نکنند که تغییر حالت چهره، بسیار تاثیرگذارتر از مخالفت های کلامی است.

 کودکتان را با نه آشنا کنید

اگر احساس می کنید که فرزندتان در موقعیتی قرار گرفته است که باید به او نه بگویید، از قبل او را آماده شنیدن نه کنید بعنوان مثال اگر می خواهید با فرزندتان به مغازه اسباب بازی فروشی بروید و برای دوستش کادوی تولد بخرید و می دانید با درخواست های مکرر او در مغازه مواجه خواهید شد پس از قبل او را آماده شنیدن نه کنید. به جای این که مرتب در مغازه بگویید: «نه، این اسباب بازی را برای تو نمی خرم» بهتر است قبل از آن که وارد مغازه شوید، به او بگویید «امروز می خواهیم برای دوستت اسباب بازی بخریم، نه برای تو». بنابراین فرزندتان با آمادگی بیشتری برای شنیدن نه، با شما وارد مغازه خواهد شد.

هیچ وقت نظریتان را زود تغییر ندهید

بعضی بچه ها به هیچ عنوان زیر بار صحبت های والدین خود نمی روند و آن قدر خواسته خود را تکرار می کنند تا والدین شان خسته شوند و بله را بگویند. این روش اصلا صحیح نیست. اگر هم می خواهید نظر او را بپذیرید، ابتدا سعی کنید با او در آن مورد صحبت کنید. پس اگر فکر کردید واقعا حق با اوست، بهتر است منطقی عمل کنید، انعطاف پذیر باشید و گفته او را قبول کنید. در این حالت، او تصور نمی کند که با زور می تواند نظر خود را عملی کند. در عوض می آموزد که حتی برای تغییر نظر شما نیز باید دلایل محکم و قانع کننده ای داشته باشد.

 خواسته های کودک را نامعقول جلوه ندهید

البته گاهی خواسته فرزندان معقول است، ولی والدین به علت های گوناگون توان پاسخگویی به آن را ندارند. در این حالت بعضی والدین سعی می کنند، صورت مسئله را پاک کنند و خواسته فرزندشان را نامعقول و غیرموجه جلوه دهند. این بدترین شیوه برخورد است و فرزند نیز این موضوع را متوجه می شود و این برخورد، باعث پیچیده شدن مسئله می شود.

در این حالت، والدین باید دلیل برآورده نکردن خواسته فرزندشان را نیز برایش توضیح دهند. وقتی پدر و مادری توانایی برآورده کردن نیاز فرزند خود را ندارند، باید رفتاری همدلانه با او داشته باشند. ممکن است وضعیت مالی خانواده مناسب نباشد، فرزند را باید با این شرایط آشنا کرد و همراهی اش را به دست آورد. والدین نباید خودشان را نسبت به خواسته های فرزندان شان بی تفاوت نشان دهند. وقتی فرزند احساس کند پدر و مادرش برای خواسته های او ارزش قائل هستند، آرامش و احساس اطمینان بیشتری خواهد داشت.

کلام آخر

موسسه ضربان آماده پاسخگویی به شما در خصوص ارائه خدمات پرستار کودک، پرستار سالمند، پرستار بیمار می باشد. و هر گونه سوالی در این زمینه داشته باشید می توانید با کارشناسان ما مطرح نمایید.

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

تربیت یا تنبیه کودک

مشاهده شده در فرزند پروری فرق بزرگی بین تنبیه کردن و تربیت کودک وجود دارد. زمانی که کودکان مرتکب اشتباه می شوند برای گرفتن راهنمایی و آموزش به والدین خود چشم می دوزند. با این حال راهکارهای مختلفی که پدر و مادر برای میانجیگری اتخاذ می کنند در توانایی کودک برای درس گرفتن از اشتباهات خود اثر فراوانی دارد.

تنبیه چیست؟

تنبیه روشی برای مجازات کودکی است که مرتکب اشتباه شده است. غالبا تنبیه حاصل احساس سرخوردگی وناامیدی والدین است و برای کودک حامل این پیام است که «من بد هستم.» تنبیه معمولا نشان دهنده این است که والدین عاجزانه در تلاش برای تسلط بر موقعیت هستند و درصددند به کودک ثابت کنند که «من مسئول هستم چه تو بپسندی چه نپسندی». در نتیجه این گونه والدین اغلب کودکان خود را تنبیه می ‌کنند. وقتی که کودکان می ‌پرسند که چرا اجازه ندارند کاری را انجام دهند اغلب به آن ‌ها پاسخ داده می‌ شود: «چون من گفتم» این چنین رفتاری اغلب این پیام را به کودک انتقال می ‌دهد که نظر او به هیچ وجه اهمیتی ندارد و او قادر به تصمیم گیری برای خود نیست.

مشکلات تنبیه کردن

مشکلات بسیاری به دنبال تنبیه کردن وجود دارد. یکی از مشکلات آن اینست که به کودک نمی ‌آموزد چطور رفتار کند. بعنوان نمونه اگر کودکی برادرش را بزند و به این دلیل از والدینش کتک بخورد نمی ‌آموزد دفعه بعد که از دست برادرش عصبانی شد چه باید بکند. تنبیه به کودکان می ‌آموزد که نمی ‌توانند کنترل خود را به دست داشته باشند. آن‌ ها یاد می ‌گیرند که والدینشان باید رفتار‌ها واحساسات آن‌ ها را مدیریت کنند زیرا آن ها قادر به انجام این کارنیستند. آن‌ها هم چنین نمی ‌توانند برای خود تصمیم گیری کنند چرا که همواره این والدین بودند که برای آن‌ ها تصمیم گرفته‌ اند.

امکان دارد زمانی که کودکان پی در پی تنبیه می ‌شوند، وقتی به سنین بزرگسالی رسیدند از خودرفتارهای خصمانه و پرخاشگرانه بروز دهند. هنگامی که کودکی تنبیه می‌ شود به تنها چیزی که فکر می ‌کند میزان خشمی است که نسبت به والدین خویش احساس می ‌کند و به هیچ وجه بر اشتباهی که مرتکب شده و درس گرفتن از آن تمرکز نمی‌ کند. رفتار والدینی که فرزند خود را تنبیه می ‌کنند اکثر اوقات متناقض است و این می ‌تواند برای بچه‌ ها ایجاد اضطراب کند.

 تربیت چیست؟

هدف تربیت اینست که به کودکان مهارت‌ های جدیدی آموزش داده شود، مهارت‌هایی چون مدیریت رفتارهای خود، حل مشکلات، و کنار آمدن با احساسات خویش. تربیت، به بچه‌ها یاد می‌ دهد چگونه از اشتباهات خویش درس بگیرند و در آینده روش های بهتری برای حل مسئله پیدا کنند. یکی از تکنیک ‌های تربیتی شامل کارهایی مانند «گوشه نشانی» است. برای مثال، اگرکودکی عصبانی شود و اسباب بازی ‌اش را پرت کند، او به طور موقت از محیطی که در آن رفتار نامناسب رخ داده جدا می ‌شود، در این فاصله زمانی کودک می ‌تواند آرامش خود را باز ‌یابد.

 هدف گوشه نشانی این است که به کودک آموزش داده شود زمانی که ناراحت است چطور خود را آرام کند تا بتواند در آینده به جای پرت کردن اسباب بازی ‌هایش به خود آرامش دهد. برای تربیت کردن باید ازروش‌های معتبری استفاده کرد که در آن ‌ها رفتارهای جایگزین به بچه ها آموزش داده می‌ شود. لازم است عواقب منفی‌ ای که برای کودک در نظر گرفته می ‌شود با کار اشتباهی که او انجام داده مطابقت داشته باشد.

برای مثال، در صورتی که کودکی شام خود را کامل نخورده است از دسر محروم شود اما به او گفته شود فردا شب اگر شامش را کامل بخورد می‌تواند دسر هم بخورد. امکان دارد تربیت شامل روش‌ هایی مثل استفاده از تحسین و یا سیستم پاداش دهی است. تربیت هم چنین به پرورش یک رابطه مثبت بین کودک، والدین و پرستار کمک می ‌کند. در این روش ‌ها، کودک به طور منظم توجه مثبت دریافت می‌ کند تا انجام رفتارهایی باهدف جلب توجه از سوی او کاهش یابد.

تربیت راهی مناسب است که با محبت به کودک نشان دهید خواستار امنیت او هستید، به او آموزش دهید که برای خود تصمیماتی مناسب بگیرد و استقلال پیدا کند. در نتیجه، هر قدر کودک بیشتر تنبیه شود، احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه در او بیشتر می گردد. تحقیقات صورت گرفته در این زمینه نشان دهنده آن است که رابطه مستقیمی بین تنبیه بدنی در کودکی و بروز پرخاشگری در دوره نوجوانی و بزرگسالی وجود دارد. در بسیاری از موارد که رفتار کودک از نظر والدین «ناشایست» تلقی می‌ شود، ‌کودک صرفا آنچه را که بر اساس تجربیات و اقتضای سن خویش یاد گرفته است، بروز می ‌دهد. در حقیقت کودک با زبان بی ‌زبانی می‌ خواهد بگوید که نیاز اصلی او فراموش شده است.

اضطراب جدایی در کودکان

 

  • hasty safary
  • ۰
  • ۰

سالمند کیست؟

در اثر گذشت زمان در فرد قوای جسمی و روانی کم می شود و سالمندی بوجود می آید. تعریف سالمند در کشورهای مختلف با توجه به شرایط فرهنگی تفاوت دارد. در کشور ایران سن سالمندی تعریف نشده است اما در صورتی که شروع دوره سالمندی را از هنگام بازنشستگی کامل از خدمت حساب کنیم مطابق با قانون تامین اجتماعی سن سالمندی برای مردان 60 سالگی و برای زنان 55 سالگی است و مطابق با قانون استخدام کشوری سن بازنشستگی برای زنان و مردان 65 سالگی محسوب می شود.

نیازهای سالمندان

در حال حاضر دوران بعد از 60 سالگی را در اصطلاح دوران بازنشستگی نامیده می شود دورانی نیست که فقط به انتظار مرگ سپری شود. بلکه همانطور که جامعه شناسان گفته اند این دوره از عمر، دوران سوم زندگی می باشد. در جامعه ما اشخاص به صورت متوسط تا 80 سالگی امید به زندگی دارند.

دوران سالخوردگان را می توان به شرح زیر تقسیم بندی کرد که عبارتند از:
-    امکانات مالی دارند اما چون نمی خواهند از کار افتاده به حساب بیایند تمایل به کار دارند.
-    به خاطر احتیاج به درآمد، به کار خود ادامه می دهند یا حداقل اگر کاری باشد، تمایل به ادامه دارند.
-    از کار افتاده و بیماران
-    امکانات به مقدار کافی دارند و تمایل دارند به استراحت بپردازند.
نیازهای سالمندان را در گروه های چهارگانه بالا می توان به شرح زیر تقسیم بندی کرد که عبارتند از:

1.    نیازهای عاطفی:

نیازهای عاطفی همواره وجود داشته و به همان ترتیبی که سن افراد بالاتر می رود، نیازها هم بیشتر می شود. در گذشته توجه فرزندان به پدر و مادرها و اصولا افراد جوان تر نسبت به مسن ترها، بیشتر بود و اخلاق و رسوم حکم می کرد که به سالمندان بیشترین احترام گذاشته شود. ولی امروزه که اغلب سالمندان به تنهایی در خانه خود به سر می برند، هر قدر هم که وضع زندگی آنها خوب باشد، از توجه عاطفی دیگران و اقدامات جامعه بی نیاز نیستند.

2.    نیاز به تفریح

نیاز به تفریح سالمندان با توجه به شرایط سنی و عدم اشتغال جدی، نیاز به وقت گذرانی پربار و سالم به اقتضای شرایط جسمی خود را دارند. سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند، چون بیشتر آنها کار نمی کنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای کار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز به نوعی از دست داده اند. این مسئله تنهایی آنها را افزایش می دهد.

بهترین تفریحات پیشنهادی برای سالمندان با توجه به سواد و روحیات خاص هر فرد شامل مطالعه کتاب و روزنامه، گشت و گذار در فضای سبز، معاشرت و گفتگو با دوستان، تماشای فیلم، خرید از بوفه، نشستن روی نیمکت و تماشای خیابان و عبور و مرور مردم، و خصوصا تماشای کودکان هنگام بازی و شنیدن موسیقی می باشد. در ضمن ترتیب دادن برنامه های فوق العاده مثل مراسم عبادی، جشن و کنسرت، بازی های سبک تأثیر بسیار خوبی در روحیه سالمند دارد و احساس یکنواختی روزها را از بین می برد.

3.    امنیت

سالمند نیاز به امنیت روحی و جسمی دارد و باید در طراحی فضاهای مربوط با سالمند این مسئله مورد توجه قرار گیرد. سالمند باید مطمئن گردد که در موقع ضرورت به کمکش خواهند شتافت و یا در موقع بیماری سریع معالجه خواهد شد و در فضایی که پا می گذارد آرامش دارد و مورد آزار قرار نخواهد گرفت.

4.    نیازهای معیشتی

نیازهای معیشتی شامل خوراک، پوشاک، مسکن و بهداشت می شود. غذای سالمند باید سبک و قابل هضم و آسان باشد.

5.    نیاز به شرکت در زندگی اجتماعی

 افسردگی بیشتر در میان سالمندانی وجود دارد که تنها زندگی می کنند و علاوه بر آن دچار ناراحتی های جسمانی نیز هستند. بعضی از آنها بیش از یک بار در ماه تماس دیگری با فرزندان خود ندارند و تمام روابط و گفتگوی آنها در صحبت های چند دقیقه ای برای مثال با پستچی و مغازه دار خلاصه می شود. از این رو ضروری است که محیط مناسب و بهتری برای زندگی آنها آماده شود تا افسردگی های ناشی از تنهایی کاهش یابد. سالمندانی که علیرغم سن بالا در فعالیت های اجتماعی حضور دارند و از روابط اجتماعی نسبتا خوبی برخوردارند، به بیماری های مختلف به ویژه بیماری های روانی کمتر دچار می شوند.

سالمندان از احساس بطالت و بیکاری و برکنار ماندن از زندگی اجتماعی رنج می برند. برای رفع این احساسات باید برنامه های جمعی برای سالمندان در نظر گرفت، مثلاً سالمندان با هم به مطالعه روزنامه و مجله بپردازند، به گردش ها و سفرهای کوتاه دسته جمعی بروند و مورد مشورت قرار گیرند.

مسئله مهم دیگر، کار است. کار سبک بهترین وسیله برای گذراندن عمر در کهنسالی می باشد. کار نه تنها پاسخگویی به یک نیاز واقعی در ارتباط با سالمندان است بلکه با مدیریت صحیح، نتایج کار سالمندان می تواند پاسخگوی قسمت های زیادی از نیازهای جامعه باشد.

پرستار نوزاد در منزل

 

  • hasty safary